هیس آلماق «خانه تکانی» :
از اوایل اسفند عموما مردم آذربایجان همانند سایر مردم ایران مشغول خانه تکانی و رفت و روب و رنگ کردن منازل میشوند و به استقبال عید نوروز می روند.
مراسم چهارشنبه سوری :
در آذربایجان بویژه در روستاها از اول اسفند ماه در هر هفته غروب سه شنبه را که «چهارشنبه آخشامی» میگویند آتش می افروزند و کودکان و نوجوانان در اطراف آتش جمع شده و اظهار شادی کرده و از روی آتش میپرند و دختران دم بخت این کلمات را تکرار می کنند : آتیل پاتیل چهارشنبه آینه تکین بختیم آچیل چارشنبه یعنی بپر، بپر چارشنبه، مثل آیینه بختم بختم گشوده شو چارشنبه و در هر شب چارشنبه چهارگانه اسفند ماه ادامه می یابد.
اولین چهارشنبه : «چیله قووان» یعنی هفته ای که چله زمستان را فراری می دهد
دومین چهرشنبه: «کوله چارشنبه» یعنی چهارشنبه کوتاه بود.
سومین چهارشنبه : «موشتولوقچی چارشنبه» چهارشنبه پیام آور
آخرین چهارشنبه سال که بنام چهارشنبه سوری یا آخیر چارشنبه مشهور است.
شال اندازی :
بعد فراغ از مراسم آتش بازی، شال اندازی شروع می شود. شال اندازی عبارت است از اینکه جوانان و نوجوانان دو تا سه تا باهم جمع شده بطور ناشناس به در خانه آشنایان رفته و صاحبخانه در شال آنها خشکبار، شیرینی و هدایایی از این قبیل به عنوان تحفه میگذارد.
مراسم فال لاشماق یا فال گوش ایستادن :
یکی از مراسمات شب عید فال گوش ایستادن است به این معنی که دختران دم بخت و یا زنان آرزومند بطور ناشناس در گوشه ای از گذر که دید ندارد کلیدی میگذارند و به محبت رهگذران گوش میدهند هر جمله ای که ابتدا به گوششان خورد را راهگشای بخت و حاجت سال آینده خود تلقی کرده و از مفهوم آن آینده خود را پیش بینی می کنند.
تکم چی :
یکی از رسم های زیبای نوروزی در آذربایجان غربی «تکم چی» ها میباشند که در حال حاضر در غبار فراموشی ایام گم شده اند.
در گذشته نه چندان دور، ورود تکم چی و شنیدن صدای آوازش در کوی و برزن شهر روستا طلیعه ای برای در راه بودن نوروز باستانی بود. تکم-چی
مراسم خون «xon» «خان» فرستادن :
یکی دیگر از مراسمات ایام عید نوروز در آذربایجان این است که از خانه داماد به خانه ی عروس که هنوز وصلت نکرده و نامزد هستند «خونچه» فرستاده میشد و خونچه عبارت است از تخته سینی بزرگی که در آن انواع شیرینی و آجیل و پارچه های قیمتی و طلاجات بر سر یکی از افراد داماد گذاشته شده و به خانه عروس می آورد.
پدر و مادری هم که دختران خود را به خانه بخت فرستاده اند تا آخر عمر در این عید برای آنها هدیه میفرستند.
امید است که با حفظ و اجرای این آداب کهن و قابل احترام، نوروزی گرم و دل نشین در کنار اعضای خانواده داشته باشیم.
چهارشنبهسورى
در آئين چهارشنبهسوري، عدد چهار حکايت از چهار وجه طبيعت دارد که بهتدريج عنصر واحد طبعيت، سال، مکان يا هر پديده ٔ چهاروجهى را مىسازند. به اين ترتيب اولين چهارشنبه منسوب به باد است. دومين خاک است، سومين آتش و چهارمين آب که در اين زمان از يخ بستن خاک کاسته مىشود و زمين نفس مىکشد. صبح آخرين چهارشنبهسورى مردم بر سر آب رفته و از روى آن مىپرند و مىخوانند :
آتيل ماتيل چرشنبه ( عاطل و باطل شود چهارشنبه )
مفصلترين مراسم آخرين چهارشنبهسورى آن است که در آن شب برنج سفيد پخته و همراه با آجيل و شيرنى بر سفره قرار مىدهند. پسران جوان و نوجوان شالى برداشته و از سوراخ بالاى بام که محل خارج شدن دود تنور و تهويه است آنرا پائين مىاندازند.
فرستادن خوانچهاى از ميوه و شيرينى در اين روز براى عروس خانواده از مراسم ديگر چهارشنبهسورى است. خوردن هفت داه روغني، شيرينى يا غله، درست کردن هفت نوع خوراکى شيرين نيز در اين روز معمول است.
جشنهاى نوروز
از اوايل اسفند خانهتکانى آغاز مىشود. گذشته از خانهتکانى مىتوان به سمنوپزي، سفره ٔ هفتسين، آب چهل ياسين، ديد و بازديد و سيزدهبهدر اشاره کرد. در تمام اين مراسم، آب و سبزه بهعنوان دو نماد حضور دارند که با نشانههاى ديگرى همراه مىشوند.
سمنو را زنان با وضو مىپزند و يک شب بيرون مىگذارند تا حضرت فاطمه (س) نقش پنجه ٔ خود را بر آن اندازد و آنرا تبرک سازد.
در سفره نوروز، بهويژه در گذشته خوراکىهائى چون ماست دست نزده، برنج سفيد پخته يا خام، گوشت و غذاهائى که اصولاً نشانه ٔ برکت و محصول خوب باشد مىگذارند . نمادهائى مانند آينه، تخممرغ، سمنو، سبزه، شيرني، آب چهل ياسين نيز در کنار آن قرار مىدهند که ترکيبى از برکت و بارورى باشد.
در برخى مناطق آذربايجان شرقي، مردم کوزه يا کاسهاى آب را نزد روحانى محل مىبرند و روحانى بر آن چهلبار سوره ٔ ياسين مىخواند و فوت مىکند. سپس اين آب تبرک را بر گوشه و کنار خانه بهويژه بر دامها و محصولات مىريزند و به کودکان مىدهند، تا هم برکت و بارورى را زياد کند و هم شفا بخشد.
غلاتى مانند گندم، جوميا حبوبات را چندين روز مانده به عيد سبز مىکنند و سر سفره مىگذارند. در ديد و بازديدها ابتدا کوچکترها به ديدن بزرگترها مىروند و اين ديدارها تا سيزده نوروز ادامه مىيابد و در روز سيزده همه به صحرا مىروند و سبزهها را به آب مىاندازند و به جشن و شادى مىپردازند. و دخترها با آرزوى ازدواج، سبزه گره مىزنند.
پس از تحويل سال، مردم نخست به زيارت اهل قبور مىروند و سپس به ديدن بازماندگانى که تازه عزيزى را از دست دادهاند.
رسم است که کودکان صبح روز عيد، کيسه ٔ کوچکى در دست گرفته و به بازديد خانههاى اقوام بروند و صاحبخانهها نيز چيزهائى مثل تخممرغ رنگ کرده، گردو، شيرينى و گاه پول و جوراب به آنها مىدهند.
چند روز بعد از عيد نيز خوانچههاى عيديانه آماده مىشود. هر خوانچه شامل پارچه، کفش، جوراب، شيريني، برنج خام و … است که براى عروس خانواده يا دختر خانواده که تازه ازدواج کرده مىفرستند