گاهی شنیدهایم که شهرهایی در گوشهای از دنیا با شهرهایی دیگر در سرزمینهایی دورتر، با هم خواهرخوانده هستند…این شهرهای تاریخی جهان برای حفظ و حراست از زمینههای تاریخی و فرهنگی مشترک، اقدام به ایجاد یک رابطه غیرمتمرکز از طریق انعقاد قراردادی موسوم به خواهرخواندگی میکنند و تلاش دارند با اعزام گروههای کارشناسی از تجربیات یکدیگر استفاده کنند و در زمینههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، عمرانی و… با یکدیگر همکاری کنند تا زمینه برای تعمیق روابط میان آنان فراهم شود.خواهرخواندگی پیمان همکاری بلندمدت و رسمی میان سران مملکتی یا سران دو شهر و شهرداران شهرهای مختلف است که برای ایجاد همبستگی و اتحاد بیشتر انسانی و فرهنگی بسته میشود. این واژه اصطلاحی است که از ادبیات اروپا وارد دیگر کشورها شده و برای نخستین بار در سال ۱۹۲۰ بعد از جنگ جهانی اول این قرارداد شکل گرفت. هدف از این قرارداد، پیوند و اتحاد بین شهروندان دو شهری است که دارای منافع مشترک هستند. مفاد این قراردادها موضوعات فرهنگی، اقتصادی، بازرگانی را شامل میشود.
اصفهان خواهرخوانده شهر فلورانس ایتالیا است
در ادبیات اروپایی، خواهرخواندگی به شهرهای دوقلو یا همسان هم گفته میشود اما در کشورهای آسیایی و آمریکایی اصطلاح خواهرخواندگی رواج بیشتری دارد و در روسیه و بلوک شرق به این کار برادرخواندگی گفته میشود.علت بهکارگیری واژهی خواهرخواندگی به این اعتبار است که در خیلی از زبانهای دنیا که مذکر و مؤنث دارند، واژهی شهر، مؤنث است.
شهر تبریز خواهرخوانده استانبول است
معمولا دو شهر برای خواهرخواندگی باید دارای مشترکاتی باشند مثلا دو شهر تاریخی، دو شهر مذهبی، دو شهر علمی یا دانشگاهی، دو بندر و یا حتی دو نماد مشترک باشند. این مشترکات دربردارندهی وسعت جغرافیایی، جمعیتی، جایگاه سیاسی، تجاری و فرهنگی هم میشود و نامگذاری متقابل نام خیابانهایی به نام شهر خواهرخوانده ازجمله نتایج اعلام خواهرخواندگی شهرها است.این پیوند با پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ میلادی، برای نخستین بار در بین شهرهای کشورهای اروپایی شکل گرفت. مدتی بعد و در سال ۱۹۵۶ میلادی، رییسجمهوری وقت امریکا یعنی ژنرال آیزنهاور در ارائه برنامه «مردم به مردم» خود در شکلگیری پیمانهای خواهرخواندگی بین شهرهای امریکا با شهرهای جهان تأکید کرد و بدین ترتیب حرکتی جهانی برای این موضوع آغاز شد.
شهر رشت، خواهرخوانده درهای سرسبز با همین نام در تاجیکستان است
هدف آیزنهاور از تأکید روی این طرح، درگیر کردن افراد و سازماندهی گروهها در تمامی سطوح جامعه برای کاهش درگیریها در سطح جهان با انعقاد قرارداد خواهرخواندگی بود. ایجاد روابط خواهرخواندگی با پرورش تفاهم و دوستی و اعتماد در سطح بینالمللی و تبادل برنامههای آموزشی، فرهنگی و ورزشی به توسعه گردشگری و تجارت کمک میکند. بنابراین روابط خواهرخواندگی کاتالیزور بینظیری برای رشد اقتصادی است.امروزه شهرهای خواهرخوانده یا خواهرشهرها، شبکه غیرانتفاعی و غیردولتی گستردهای از شهروندان و همکاران بینالمللی را تشکیل میدهند.
فواید خواهرخواندگی شهرها
پیمان خواهرخواندگی ظرفیت لازم را برای مشارکت شهرها فراهم میکند. طرحهای مشارکتی در بین این شهرها در راستای برنامه نشست جهانی سال ۲۰۰۲ میلادی سازمان ملل است. اهداف توسعه هزاره که مورد تأکید سازمان ملل است در امضای تفاهمنامه خواهرخواندگی بین شهرهای جهان موردتوجه قرار میگیرد. پیمان خواهرخواندگی اهداف بشردوستانه را بین شهرها دنبال میکند و آنها را درراه رساندن پیام صلح به سراسر دنیا پیش میبرد. پیمان خواهرخواندگی در تغییر سطح فرهنگی دو شهر خواهرخوانده و تبادل فرهنگها نقش بسزایی دارد که در این بین برخی از شهرهای خواهرخوانده هرساله با برگزاری مسابقهها و نمایشگاههای مختلف به پیشبرد این هدف کمک بسیاری میکنند.
خواهرخواندههای شهری چه میکنند؟
برنامههای شهرهای خواهرخوانده شامل نوع منحصربهفردی از همکاری و مشارکت در سه بخش اصلی یک جامعه زنده و پویا یعنی حکومت محلی، تجارت و بخشهای خصوصی میشود. این برنامه بیش از هر برنامه بینالمللی دربرگیرنده فعالیتها و پروژهها و تبادلات متنوع و گسترده هستند. تقریباً هر نوع فعالیتی که در یک اجتماع انجام میشود، برای مثال بهداشت و مراقبتهای پزشکی، محیطزیست، هنر، آموزش، توسعه اقتصادی و تجاری، امنیت عمومی، آموزشهای شهری، جوانان و… هریک میتوانند موضوع یکی از پروژههای شهرهای خواهرخوانده شوند.
یاسبرنی (Jaszbereny) خواهر خواندهی شهر یزد
پشت بعضی از این خواهرخواندگیها داستانهایی هست؛ مثلا دو شهر یزد ایران و یاسبرنی در مجارستان که از سال ۱۳۷۵ خواهرخواندهاند. خود این دو شهر رابطه تاریخیای با هم ندارند، اما داستانی، مردمان آن شهر را به ایرانیان ربط میدهد. یاسبرنی در صد کیلومتری شرق بوداپست، پایتخت مجارستان واقع است.
حدود ۸۰۰ سال پیش الانان قومی ایرانیتبار که در بخشهایی از قفقاز زندگی میکردند به دلیل حمله مغولها از آن سرزمین به شرق مجارستان کنونی مهاجرت کردند.در دوره اول ایشان قبایل چادرنشین، دامدار و رزمجو بودند که جنگجویان حرفهای در اختیار شاهنشاهی اشکانی و ساسانی و امپراتوران رومی قرار میداند. از جمله سوارهنظام ایشان بسیار پرآوازه بودند.
در شاهنامه هم اشارهای به قوم الانان شده گروهی از آلانان به زبان آسی یکی از زبانهای ایرانی از شاخه زبانهای هند و ایرانی سخن میگفتند . فردوسی در شاهنامه اشاره به این موضوع میکند که قوم الانان پس از یکجانشینی قومی جنگجو بودند که خاک سرزمین ایران برایشان خیلی اهمیتی نداشت. گاهی ایشان از دروازه الانها وارد ایران شده و پس از آن تا آذربایجان آمده کشتار و غارت میکردند . در آن زمان انوشیروان بزرگان آنان را خواست و پس از بهاصطلاح گوشمالی کردن آن قوم، آنان را متوجه اشتباه خود کرده و در سر جای خودشان نشانده است و اقدام به ساخت شارستان کردند و از آن پس آنان زیر نظر پادشاهی ایرانزمین زندگی کردهاند تا زمان حملهی مغول که سرزمینشان با خاک یکسان شدند و باقیماندههایشان گروهی در قفقاز و به (مجارستان) و اروپا رفتند و گروهی به شرق آسیا مهاجرت کردند.
ز دریا به راه الانان کشید | یکی مرز ویران و بیکار دید | ||
به آزادگان گفت ننگست این | که ویران بود بوم ایران زمین | ||
ز لشکر فرستادهای برگزید | سخنگوی و دانا چنان چون سزید | ||
بدو گفت شبگیر ز ایدر بپوی | بدین مرزبانان لشکر بگوی | ||
شنیدم ز گفتار کارآگهان | سخن هرچ رفت آشکار و نهان | ||
که گفتید ما را ز کسری چه باک | چه ایران بر ما چه یک مشت خاک | ||
کنون ما به نزد شما آمدیم | سراپرده و گاه و خیمه زدیم | ||
در و غار جای کمین شماست | بر و بوم و کوه و زمین شماست | ||
فرستاده آمد بگفت این سخن | که سالار ایران چه افگند بن | ||
سپاه الانی شدند انجمن | بزرگان فرزانه و رای زن | ||
سپاهی کهشان تاختن پیشه بود | وز آزادمردی کماندیشه بود | ||
از ایشان بدی شهر ایران به بیم | نماندی بکس جامه و زر و سیم | ||
فرستاده پیغام شاه جهان | بدیشان بگفت آشکار و نهان | ||
رخ نامداران ازان تیره گشت | دل از نام نوشینروان خیره گشت | ||
بزرگان آن مرز و کنداوران | برفتند با باژ و ساو گران | ||
از ایشان هر آنکس که پیران بدند | سخنگوی و دانشپذیران بدند | ||
همه پیش نوشینروان آمدند | ز کار گذشته نوان آمدند | ||
چو پیش سراپردهی شهریار | رسیدند با هدیه و با نثار | ||
خروشان و غلتان به خاک اندرون | همه دیده پر خاک و دل پر ز خون | ||
بر ایشان ببخشود بیدار شاه | ببخشید یک سر گذشته گناه | ||
بفرمود تا هرچه ویران شدست | کنام پلنگان و شیران شدست | ||
یکی شارستانی برآرند زود | بدو اندرون جای کشت و درود |
در تاریخنامههای روسی و مجار از این قوم با عنوان آس و یا یاس نام برده شده است. قوم آسها بعد از مهاجرت به مجارستان، جایی کنار رودخانه زاجوا مستقر شدند.گفته میشود که این قوم تا قرن ۱۵ میلادی زبان و فرهنگ اجدادشان را حفظ کردند و به مرور زمان تحت تأثیر زبان مجاری قرار گرفتند.شهر یاسبرنی که ۸ قرن میزبان این قوم بوده، در سال ۱۳۷۵ به خواهرخواندگی شهر یزد در ایران درآمد.مردم یاسبرنی معتقدند که ایرانیالاصل هستند. این مسئله حتی در کتابهای درسی هم آمده و کودکان از سنین پائین در مدرسه با آن آشنا میشوند.نماد این شهر شیپور لهل، فاتح مشهور مجاری است که از آن در موزه شهر نگهداری میشود. تندیسی از این شیپور مهرماه سال پیش به شهر یزد هدیه و در میدان آزادی این شهر نصب شد. در هشتم آذرماه سال ۱۳۸۶ رئیس و اعضای شورای شهر یاسبرنی در دیداری که از مجتمع علوم دانشگاه یزد در ایران داشتند از همریشگی نامهای یاس و یزد سخن گفته و درخواست خواهرخواندگی این دو شهر را دادند که این امر انجام شد و این دو شهر هماینک خواهرخوانده هستند. نماینده مجلس و همچنین شهردار شهر یاسبرنی از انتشار تمبری به این مناسبت هم در مجارستان خبر داد.
شیپور لهل نماد شهر یاسبرنی
نماد بادگیر دولت آباد یزد در میدان شهر یاسبرنی
منبع:
کجارو